محل تبلیغات شما

جوری عاشقت بودم که در هیچ ذهنی نمیگنجه

و حتی خودتم نتونستی بفهمیش

حتی خودمم نفهمیدم

نبودنت اما شبحی است

سیاه 

بزرگ 

تنومند

مرا در اغوش گرفته 

هر لحظه می فشاردم

زیر بار سنگینی اش افلیجی کور و کر و لالم

 نبودنت  گلومو فشار میده

راستی.

میدانستی با یک پیام خشک و خالی هم می توانی مرا از دست نبودنت نجات دهی؟ 

چه عاجزانه عاشقی می کنم 

میبینی؟

چه محتاج و چه حقیر شده ام.

حتی به دلسوزی هم پیامی نمی دهی؟! 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها